هويت و فرهنگ در فرآيند جهاني شدن

فرايند جهاني شدن، از يك‌سو، ثبات و همگوني و يكپارچگي را بر هم زده و جامعه را به فضايي نفوذپذير و پاره‌پاره تبديل كرده و از سوي ديگر، دربرگيرندۀ ارتباط، نزديكي، وابستگي متقابل ميان انسان‌ها، گروه‌ها و جوامع مختلف و افزايش آگاهي جهاني انسان‌ها و زمينۀ فراگيرتر شدن فرهنگ‌ها و هويت‌هاست و با توجه به اينكه هويت‌ها اساساً ساخته مي‌شوند، اما در هر دوره‌اي شيوۀ خاصي براي ساختن هويت رايج مي‌شود، با درهم شدن و فشرده و يگانه شدن جهان، مباني ساخته شدن هويت وجوه مشتركي مي‌يابد. و در عرصۀ جهاني، هويت‌هاي مشابهي شكل مي‌گيرد. از طرف ديگر، ظهور مدرنيسم در كنار پست‌مدرنيسم، مكتب‌هاي غير سكولار در كنار سكولاريسم، و هويت‌هاي سنّت‌گرا در كنار هويت‌هاي مدرن سبب مي‌شود فرد، در عين اينكه از هويت ملّي‌گرا برخوردار باشد در تعامل با جهان، نگاه عدالت‌خواهانه هم داشته باشد. بنابراين در عرصۀ جهاني شدن با يك هويت فردي و اجتماعي مواجه نيستيم، بلكه يك فرد، مكان استقرار چندين هويت شده است.