نظريات پست مدرنيسم

۱۹ بازديد
نظريات پست مدرنيسم
دسته بندي گوناگون
بازديد ها 5
فرمت فايل doc
حجم فايل 239 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 24
نظريات پست مدرنيسم

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

قسمت دوم

نظريات پست مدرنيسم و نقد آن از مدرنيسم در موارد ذيل قابل بررسي است:

1 - عقلانيت 2 - ايدئولوژي 3 - كثرت گرايي 4 - تاريخ 5 - رسانه ها 6 - زبان 7 - تكنولوژي

عقلانيت:

رنه دكارت از پايه گذاران فلسفه مدرن با اين گفته خود كه من فكر مي كنم پس هستم تاكيد بيش از پيش ذهنيت مدرن بر عقل و عقل گرايي را ابراز كرد.

در عصر روشنگري نيز بر عقل، خرد و استدلال منطقي تاكيد مجدد شد. ولي يكي از وجوه شاخص و عمده ي نقد پست مدرنيسم از مدرنيسم، عقلانيت و خرد عدد انديش مدرن است. استينار كوال از چهره هاي برجسته در زمينه پست مدرن و روان شناسي مي نويسد:

»عصر مدرن با مفهوم ساده و محدودي از عقلانيت سر و كار داشت كه در آن عقلانيت فني ابزار – اهداف وجه غالب را دارا است.

در عصر مدرن بر طرح برنامه ريزي، محاسبات، پيش بيني ، كنترل و نظارت دقيق تاكيد مي گردد. مسئوليت زيادي بر دوش عقل و علم بار شده بود. تمامي مشكلات انسانها مي بايست در دراز مدت به كمك ابزار علم و تكنولوژي مرتفع مي شد.

هف عصر روشنگري اين بود كه شرايطي فراهم آورد تا تمامي افراد مختلف و پراكنده جهان، پديده ها و امور را به شيوه اي واحد بينند و درك كنند، يعني شيوه عقلاني.

متفكران و انديشمندان عصر روشنگري اين نكته را اصلي مسلم و بديهي مي دانستند كه براي هر پرسشي تنها يك پاسخ صحيح ممكن وجود دارد و از اين اصل نتيجه مي گرفتند كه تنها در صورتي مي توان جهان را به گونه اي منطقي و عقلاني كنترل و ساماندهي نمود كه بتوانيم به گونه اي صحيح و درست آن را ترسيم و بازنمايي سازيم.

اين نوع نگرش به امور و محور قرار دادن عقل تك ساحتي در اواخر قرن نوزده توسط فيلسوف طغيانگر آلماني ، فردريك نيچه زير سوال برده شد، از نظر وي »تمدن غربي نوعي پدر سالاري عقل باوري دارد كه باعث شده همه چيز در چار چوب خرد باوري افراطي بشر را اسير خودش كند. نيچه مشكل بزرگ بشريت را مدرنيته مي داند. او به احساس بيش از عقل باور داشت و لذا علم مدرن و روش تحقيق دكارتي را زير سوال برد. به عقيده ي نيچه هر گونه روش تحقيق علمي لزوماً با دروغ و تقلب همراه است... عقل خلاقيت زندگي را از بين مي برد.

ماكس وبر (1920 - 1864)، جامعه شناس آلماني، »گزنده ترين نقد خود را براي عقلانيت مدرن نگه داشت كه در ديوان سالاري متجلي مي شد.

و بر در اين باره چنين ابراز مي كند: »سازمان ديوان سالارانه، همراه با ماشين دولتي، دست اندر كار ساختن اسارتگاههاي آينده است، كه در آن انسان ها چه بسا چون دهقانان دولت مصر باشند. فرمانبردار و ناتوان» و باز و بر درباره ي عقلانيت بر اين نظر است كه «عقلانيت نه به روياي فيلسوف درباره آزادي بل به اسارت ديوان سالارانه در قفس آهنين مي انجامد.»

ليوتار نيز در اين مورد گفته: «هيچ تضميني وجود ندارد كه عقل پيامدهاي آزادي بخش بيافريند.

پست مدرنيسم ها معتقدند كه »چنان كه تاريخ قرن بيستم با قدرت گواهي مي دهد، اين باور كه ترقي تكنولوژي لزوماً باعث پيشرفت تمدن انساني مي شود، دروغين است.

علم مدرن كه حاصل عقلانيت و يكي از پايه هاي اصلي مدرنيسم مي باشد، حوزه ي ديگري است كه مورد پرسش و نقد پست مدرنيسم قرار گرفته است. ديگر هيچ شالوده ي روش شناسانه مطمئن وجود ندارد، قطعيت هاي علمي از پاي بست ويران اند. در واقع دانش به معناي مورد نظر مدرن ها منحل است. ساده تر بگوييم شرح جهان ديگر ممكن نيست.

زيگموند فرويد (1939 - 1856) روان شناس و انديشمند اتريشي نيز عقل مداري را زير سوال برد فرويد ضمير ناخود آگاه و ساحت آن را مطرح كرد. مكتب روانكاوي فرويد خرد چالش ناپذير روشنگري را زير سوال مي برد و نشان مي دهد كه خرد آدمي جزيره كوچكي است در اقيانوس پهناور نيروهاي تاريك و ناخودآگاه بشري كه نام آن غرايض است.

فرويد ضمير آگاه و عقل انسان را در سيطره ي ضمير ناخودآگاه كه همان غرايض است مي داند. به عبارت ديگر غرايض آن چيزي است كه انگيزه هاي انسان را هدايت مي كند و عقل تنها وسيله براي رسيدن به اين انگيزه ها است. چنانگه توماس ها بز فيلسوف قرن 17 انگلستان گفته انسان اسير سوداها و روياهاي دروني خويش است.

هنرمندان سورئاليست همانند آندره برتون و سالوادوردالي سعي كردند در ساحت ناخودآگاه به كاوش در مورد انگيزه هاي انسان بپردازند. آنها در كارهاي خود سعي در نمايش ضمير ناخودآگاه و نشان دادن وجهي مهم از تمايلات دروني انسان نمودند.

در اينجا بايد بيان داشت كه عقل ابزاري و عقل محاسبه گر كه مورد تاكيد فلاسفه مدرن بوده، از نظر پست مدرن اين ابزار كامل و بدون نقصي نيست و نمي توان با اتكا بر آن انتظار كشف حقيقت، آزادي، آسودگي و رستگاري داشت. اين عقل داراي نواقص و ايرادات عديده اي است و بسياري از مشكلات امروز بشر به لحاظ ناديده گرفتن اين نواقص است. ولي بايد توجه داشمردمت كه پست مدرن ها ابزار ديگري به عنوان جايگزين عقل معرفي نمي كنند. آنها عقل مدرن را نقد كرده اند بدون آنكه جايگزين ثابت و مطمئن به جاي آن عنوان نمايند. البته از نظر آنها جايگزين مطمئني وجود ندارد و فقط بايد متوجه لغزش ها و ايرادات بود.

ايدئولوژي