يادگار خشكسالي هاي باغ

۴ بازديد
يادگار خشكسالي هاي باغ
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 1
فرمت فايل doc
حجم فايل 15 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 27
يادگار خشكسالي هاي باغ

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

پيشگفتار:

«و عشق را خداوند آفريد»

من در اين تحقيق سعي بر اين داشتم كه تحليلي از مجموعه داستانهاي كوتاه از كتاب ميرزاي بزرگ علوي گرد آورك. اين كتاب نتيجه راهنمايي هاي دوستان بخصوص اساتيد عزيز خانم مريم رئيس دانا بوده است.

اعتقاد من بر اين است كه راه تجربه و تحقيق هميشه باز است.

 

تئاتر شاعرانه و شرق

۴ بازديد
تئاتر شاعرانه و شرق
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 1
فرمت فايل doc
حجم فايل 47 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 80
تئاتر شاعرانه و شرق

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

تئاتر شاعرانه و شرق

تقريباً اغلب افراد يا جريان هايي كه پيامبران و مدافعات شاعرانگي در زندگي و هنر بوده اند نگاهي به شرق داشته اند. فلسفه شوپنهاور و نيچه، هايدگر، و در عصر هنر. سورآليست ها – آرتو – برشت – گرتوفسكي – پيتز – سمبوليستي – هسه – شرق مانند قطب جلذبي تمام انديشه هاي شاعرانه را به خود جلب نموده است. عقل گريزي، عرفان مشحون در هنر و انديشه در گوناگوني جلوه هنر حيات، اعتبار دادن به خواب و رويا و شهود و دريافت حقيقت لحظه و ستايش بي عملي و ناكوشيدن، جهان روح را در مقابل جهان ماده غرب، جهان عمل، اراده، قدرت، آينده، عقل، الگوها، ايدئولوژي بنياد مي نهد.

آراگون دعوي داشت كه ميان شعر او و شعر عرفاي اسلامي، مناسبات و پيوندهايي هست كه وي آنها را نفي و رد نمي كند، ولي مي خواهد بنيان گذار «ديالكتيك» عرفان باشد. خود وي مي گويد: ابن عربي گفته هر عاشق در حقيقت فقط بر خداي خود عاشق است، و. من اين سخن را چنين تعبير و تفسير مي كنم كه «هر كه بر او عاشقه، خالق من است».

... شيفتگي سوررآليست ها به شرق، پيشينه اي بس كهن دارد سوررآليسم مدر حدود سال 1925 «شرق، شرق جهان گشا» را مي ستود. سوررآليست ها، شرقي اساطيري را براي دفع شر غرب، چون روح احضار مي كردند.

(ستاري (1347) صص 46 و 48)

آرتو متاثر از تئاتر باي (اندونزي) است چرا كه بازي مداوم آينده داري كه از رنگي به اشاره اي و از فريادي به حركتي مي تابد ما را همواره به راهي مي كشاند كه براي روح ناهموار و دشوار است و ما را در حالتي برار از ترديد و تشويق غوطه ور مي سازد كه از ويژگي هاي تأثير شعر است.

(آرتو (1383) صص 94 و 95)

ژنه و تئاتر شرق

خلاصه اي اززندگي و سفر نامه ناصر خسرو

۴ بازديد
خلاصه اي اززندگي و سفر نامه ناصر خسرو
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 1
فرمت فايل doc
حجم فايل 58 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 40
خلاصه اي اززندگي و سفر نامه ناصر خسرو

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

بسم الله الرحمن الرحيم

 

رودكي

۴ بازديد
رودكيرودكيرودكي اشعاررودكي بوي جوي موليانرودكي جودورودكي تنكابنرودكي و شعر فارسيرودكي شاعر ايرانيرودكي كيسترودكي تالارمحمدرضا رودكياشعار رودكي سمرقندياشعار رودكي با معنياشعار رودكي سمرقندياشعا
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 4
فرمت فايل doc
حجم فايل 25 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 32
رودكي

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

رودكي، ‌ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حكيم فرزند عبدالرحمان فرزند آدم.از كودكي و چگونگي تحصيل او آگاهي چنداني به دست نيست. در 8 سالگي قرآن آموخت و آن را از بر كرد و از همان هنگام به شاعري پرداخت. 

برخي مي گويند در مدرسه هاي سمرقند درس خوانده است. آنچه آشكار است، وي شاعري دانش آموخته بود و چيرگي او بر واژگان فارسي چندان است كه هر فرهنگ نامه اي از شعر او گواه مي آورد. رودكي از روزگار جواني آوازي خوش داشت، در موسيقي و نوازندگي چيره دست و پر آوازه بود. وي نزد ابوالعنك بختياري موسيقي آموخت و همواره مورد ستايش او بود، آن چنان كه استاد در روزگار كهنسالي چنگ خود را به رودكي چنگ نواز بخشيد. رودكي در همان دوره شعر نيز مي سرود. شعر و موسيقي در سده هاي چهارم و پنجم همچون روزگار پيش از اسلام به هم پيوسته بودند و شعر به همراه موسيقي خوانده مي شد. شاعران بزرگ آناني بودند كه موسيقي نيز مي دانستند. از همروزگاران رودكي مانند منجيك ترمذي (نيمه دوم سده چهارم) و يا پس از او مانند فرخي (429 ق) استاد موسيقي زمانه خويش بودند. شاعران، معمولاً قصيده هايشان را با ساز و در يكي از پرده هاي موسيقي مي خواندند. هركس كه صدايي خوش نداشت يا موسيقي نمي دانست، از راوي مي خواست تا شعرش را در حضور ممدوح بخواند. رودكي، شعرش را با ساز مي خواند و در آن روزگار به خنياگري برجسته آوازه داشت.

رفته رفته آوازه رودكي به دربار سامانيان رسيد و نصربن احمد ساماني (301 ـ 331 ق) او را به دربار خواند. برخي بر اين گمانند كه او پيش از نصربن احمد به دربار سامانيان رفته بود، در آنجا برآمد و بزرگترين شاعر دربار ساماني شد. در آن روزگار در محيط ادبي، علمي، اقتصادي و اجتماعي فرارود، آن چنان تحولي شگرف روي داده بود كه دانش پژوهان، آن دوره را دوران نوزايي (رسانس) ايراني مي نامند. دربار ساماني با نام نژاد ايراني و از خاندان ساسانيان، به تحكيم موقعيت سياسي خود پرداختند. جوش و خروش ملي آغاز شده در آن ديار به گسترش و پيشرفت زبان و فرهنگ ايراني انجاميد. سمرقند و بخارا كه در كشاورزي، داد و ستد و صنعت رونق يافته بودند، از مراكز مهم آن روزگار بودند. صنعت كاغذ سازي سمرقند آوازه اي جهاني يافت و فراواني برنج، گندم و برخي فرآورده هاي كشاورزي زبانزد بود.

زندگي نامه مولانا

۵ بازديد
زندگي نامه مولانا
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 4
فرمت فايل doc
حجم فايل 62 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 56
زندگي نامه مولانا

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

مختصري از زندگي نامه ي مولانا:

جلال الدين محمد بلـخي محمد بن حسين الخطيبي البكري درششم ربيـع الاول سـال604 هجـري دربلخ متولد شد. وي از بزرگترين شعـراي مشرق زمين است. پـدرش محمد بن حسين الخطيبي البكري ملقب به بهاء الدين ازبـزرگان مشايخ عصرخـود بـود وبه عـلت شهرت ومعـرفتي كه داشت مـورد حسـد سلطان محمد خوارزمشاه گرديد. ناچار فرار را برقرار ترجيح داد وبا پسرش جلاي وطن نمود وازطريق نيشابور ابتدا به زيارت شخ عطارنايل آمد وسپس از راه بغـداد به زيـارت مكه مشرف شدنـد وازآنجا به شهر ملطيه رفتند. ازآنجا به ولا رنده رفته ومدت هفت سال درآن شهر ماندند ودرآنجا بود كه جلال الدين تحت ارشاد پدرش قرارگرفت ودردانش ودين به مقاماتي رسيد. دراين زمان سلطان علاء الدين كيقباد از سلجوقيان روم از آنان دعوتي كرد وآنان بنا برايـن دعـوت به شهر قـونيه كه مقرحكومت سلطان بــود، عزيمت كردند. درشهرقـونيه بهاء الدين پـدر جلال الدين درتـاريخ هيجدهم ربيع الثاني سال 628 هجري دار فـاني را وداع گفت. جلال الدين تحصيلات مقدماتي را نـزد پـدر به پايان رسانيد وپس ازفـوت وي در خـدمت يكي از شاگردان پدرش، برهان الدين ترمذي كه درسال 629 هجري به قونيه آمده بود، تحصيل علم عرفان مي نمود وپس ازآن تحت ارشاد عارفي به نام شمس الدين تبريزي درآمد.

شمس الدين تبريزي با نبوغ معجزه آساي خود چنان تأثيري در روان وذوق جلا ل الدين نمود كه وي مـريـد شمس گشت وبه احـترام ويـاد مرادش بر تمام غـزليات خـود به جـاي نام خويشتن نـام شمس تبـريـزي را ذكـر نمود. مـولانـا جلا ل الدين پس از فـوت شمس سفـري به دمشق كـرد وپس از مراجعت مجددأ به ارشاد مردم پرداخت.

 

سبك در محتوا

۴ بازديد
سبك در محتوا
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 3
فرمت فايل doc
حجم فايل 21 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 35
سبك در محتوا

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

بخش اول

 

سهراب سپهري

۵ بازديد
سهراب سپهري
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 1
فرمت فايل doc
حجم فايل 91 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 17
سهراب سپهري

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

سهراب سپهري

به سراغ من اگر مي آئيد

نرم و آهسته بيائيد

مبادا كه ترك بردارد چيني نازك تنهايي من

 

شرح سه غزل از حافظ

۴ بازديد
شرح سه غزل از حافظ
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 3
فرمت فايل doc
حجم فايل 12 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 22
شرح سه غزل از  حافظ

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

شرح سه غزل از

حافظ

 

شمس تبريزي

۴ بازديد
شمس تبريزيشمس تبريزيشمس تبريزي شعرشمس تبريزي اشعارشمس تبريزي و مولويشمس تبريزي خويشمس تبريزي شعرشمس تبريز شعرشعرهاي شمس تبريزيشعراي شمس تبريزيشعراز شمس تبريزيشمس تبريزي بهترين اشعاراشعاري شمس
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 3
فرمت فايل doc
حجم فايل 30 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 41
شمس تبريزي

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

شمس تبريزي

شمس الدين محمد بن ملكداد تبريزي در شهر تبريز بدنيا آمد و از همان دوران كودكي ناآرام بود و رفتاري داشت كه موجب اضطراب پدر مي شد و او در جواب پدر مي گفت: ما از دو جنسيم و مثال آورد كه تخم مرغابي را چون در زير مرغ خانگي بگذارند جوجه ها بزرگ و بزرگتر شده به حكم طبيعت به آب مي زنند و مادر كه شنا نمي داند در كنار جوي مانده از غرق شدن جوجگان خود به هراس مي افتد و متوحش مي شود ، نه مي تواند مانند جوجه ها در آب رود ، نه دلش آرام ميگيرد كه آنها را در آب بيند ، حال من و تو بر اين منوال است: «تو با من چناني كه خايه بط را زير مرغ خانگي نهادند ، پرورد و بط بچگان گلان ترك شدند ، با مادر به لب جو آمدند ، در آب در آمدند.

مادرشان مرغ خانگي است. لب جو مي رود ، امكان در آمدن در آب ني. اكنون اي پدر! من دريا ميبينم مركب من شده است و وطن و حال من اينست. اگر تو از مني يا من از توام درآ در اين دريا و اگرنه برو برمرغان خانگي.[1]»

اين سخنان را شمس خود گفته است و در راه شناختن وي موثر و مفيد پيدا است كه از زمان كودكي ، با ديگر كودكان تفاوتهايي داشته است.

پدرش مردي پاكدل و با ايمان بوده و همينكه سخني بر زبان ميرانده است به گريستن مي پرداخته و قطرات اشك بر رخسار و محاسن او روان مي گشته است. اما از داشتن شور و عشقي كه شمس خواهان و جوياي آن مي بوده بهره اي نداشته است. از او اين سان ياد مي كند: «نيك مردي بود و كرمي داشت. دو سخن گفتي ، آبش از محاسن فرو آمدي ، الا عاشق نبود. مرد نيكو كار ديگر است و عاشق ، ديگر[2]»

 

شهريار

۴ بازديد
شهريار
دسته بندي ادبيات
بازديد ها 3
فرمت فايل doc
حجم فايل 47 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 22
شهريار

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي (شهريار) در سال ۱۲۸۵ هجري شمس در سال ۱۲۸۵ هجري شمسي در روستاي خشكاب در بخش قره چمن آذربايجان متولد شد. پدرش حاجي مير آقا خشكنابي و از وكلاي مبرز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با اينان و كريم الطبع بود.

او در اوايل شاعري بهجت تخلص ميكرد و بعداْ دوباره با فال حافظ تخلص خواست كه دوبيت شاهد از ديوان آمد و خواجه تخلص او را شهريار تعيين كرد. او تحصيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تبريز و دارالفنون تهران گذراند و تا كلاس آخر مدرسه طب تحصيل كرد و به مدارج بالايي دست يافت ولي در سالها آخر تحصيل اين رشته دست تقدير او را به دام عشقي نافرجام گرفتار ساخت و اين ناكامي موهبتي بود الهي؛ كه در آتش درون وسوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات دروني او را به اوج معنوي ويژه اي كشانيد