پيشينه و مباني نظري مديريت كيفيت فراگير

۲ بازديد
پيشينه و مباني نظري مديريت كيفيت فراگير
دسته بندي علوم انساني
بازديد ها 0
فرمت فايل docx
حجم فايل 94 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 37
پيشينه و مباني نظري مديريت كيفيت فراگير

فروشنده فايل

كد كاربري 635
كاربر

پيشينه و مباني نظري مديريت كيفيت فراگير

توضيحات: فصل دوم مقاله كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :

چگونگي ادراك در سنين مختلف

۲ بازديد
چگونگي ادراك در سنين مختلف
دسته بندي جزوه
بازديد ها 0
فرمت فايل doc
حجم فايل 34 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 56
چگونگي ادراك در سنين مختلف

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

فهرست

مقدمه

پيشينه و مباني نظري استعداد خستگي شغلي

۲ بازديد
پيشينه و مباني نظري استعداد خستگي شغلي
دسته بندي علوم انساني
بازديد ها 0
فرمت فايل docx
حجم فايل 43 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 39
پيشينه و مباني نظري استعداد خستگي شغلي

فروشنده فايل

كد كاربري 635
كاربر

پيشينه و مباني نظري استعداد خستگي شغلي

توضيحات: فصل دوم مقاله كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :

چه كسي پنير مرا جابجا كرد

۲ بازديد
چه كسي پنير مرا جابجا كرد
دسته بندي روانشناسي و روانپزشكي
بازديد ها 0
فرمت فايل pdf
حجم فايل 876 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 73
چه كسي پنير مرا جابجا كرد

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

چه كسي پنير مرا جابجا كرد

تحقيق درباره خجالت و كمرويي در كودكان

۲ بازديد
تحقيق درباره خجالت و كمرويي در كودكان
دسته بندي روانشناسي و روانپزشكي
بازديد ها 0
فرمت فايل pdf
حجم فايل 10 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 9
تحقيق درباره خجالت و كمرويي در كودكان

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

خجالت و كمرويي در كودكان

يكى از مشكلاتى كه اغلب كودكان و نوجوانان تجربه اى از آن در ذهن دارند، احساس خجالت و كمرويى است. كمرويى به مفهوم احساس ناراحتى كردن از بودن در جمع است. كودك خجالتى در موقعيت هاى ناآشنا و هنگام تعامل و گفت وگو با ديگران عصبى و مضطرب مى شود. يك كودك خجالتى، زمانى كه تصور كند مورد توجه اطرافيانش قرار گرفته است، بى

خشونت عليه كودكان با تاكيد بر خشونت درون خانواده!

۲ بازديد
خشونت عليه كودكان با تاكيد بر خشونت درون خانواده!
دسته بندي روانشناسي و روانپزشكي
بازديد ها 0
فرمت فايل doc
حجم فايل 12 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 8
خشونت عليه كودكان با تاكيد بر خشونت درون خانواده!

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

با سلام و تشكر از برگزاركنندگان اين كنفرانس! موضوع بحث من، خشونت عليه كودكان با تمركز بر خشونت در درون خانواده است. علت انتخاب اين موضوع، نخست اهميت و تاثير خشونت و بدرفتارى بر روند رشد و تكوين شخصيت كودك است؛ چرا كه شخصيت و منش فرد، خود محصول عوامل محيطى، تربيتى، فرهنگى، و عامل غريزى و شرايط اجتماعى و نيز پايگاه طبقاتى خانواده است. ديگر آن كه، بيش‌ترين خشونت عليه كودكان امروز، كه مديران فرداى جامعه‌اند، دست كم خارج از مناطق فعال جنگى، در محيط خانه و توسط افراد نزديك به كودك به وقوع مى‌پيوندد. پژوهش‌هاى متعددى در جوامع مختلف، گواه اين مطلب است. با اين همه هنوز تلاش در جهت مستند كردن گستردگى و تببين خشونت عليه كودكان در مراحل ابتدايى است و پيشرفت ناموزنى در جوامع مختلف دارد. اين خود نشان گر جايگاه و موقعيت بحرانى و نازل كودكان در نظام سياسى حقوقى و اولويت‌هاى برنامه ريزى در سطح كلان جوامع مختلف - به ويژه جوامع در حال رشد - است. چنان كه موسسه تحقيقات بين المللى «جرم و عدالت»، وابسته به سازمان ملل متحد، طى يك بررسى بين المللى در زمينه ادبيات و كتاب شناسى خشونت كه در شهر رم انجام گرفته است، اعلام داشته نزديك به ٩٠ درصد از ١٥٠٠ عنوان ثبت شده در سال‌هاى ١٩٨٥ تا ١٩٩٢ متعلق به كانادا، استراليا، انگليس و آمريكا است (سهم آمريكا ٧٥ درصد است). و نيز پژوهش‌هاى انجام يافته در زمينه خشونت عليه كودكان، علاوه بر آن كه جامع و فراگير نيست، به دليل تمركز بر اطلاعات ناشى از مصاحبه با سرپرستان كودك كه بسيارى از مواقع دست به پنهان كارى مى‌زنند، دچار ضعف و كاستى است و نمى‌تواند تصويرى از شدت و گستردگى اين معضل پنهان در خانواده ارائه دهد. از اين رو، همواره آمارهاى واقعى كودكان قربانى خشونت از آمارهاى رسمى و دولتى بيش‌تر است. هم چنين، ادامه تحقيقات و نيز روش بررسى و پژوهش جهت تعيين ريشه هاى بسيارى از آسيب‌ها در گستره تماميت نظام اجتماعى، از جمله خشونت عليه زنان و كودكان، بنا به دلايل مختلف از قبيل وابستگى‌هاى مادى، فرهنگى، ايدئولوژيكى، پژوهش گران ميسر نيست. ديگر آن كه پژوهش گران قادر به تغيير و دگرگونى واقعيت‌هاى كهنه و سخت جان به وضعيت نو نمى‌باشند. هر چند گام نخست براى شناخت هر پديده، پژوهش عينى و علمى آن است. به هر رو، با تغيير نگرش اجتماعى نسبت به كودك به عنوان فردى داراى هويت و حقوق مستقل كه در پى تغيير ساخت و كاركرد خانواده به دنبال تغيير و تحولات تكاملى جامعه به وجود آمد، مشكلات كودكان مورد توجه بسيارى از پژوهش گران و كارشناسان علوم اجتماعى و تربيتى و روان شناسان قرار گرفت. و دوره كودكى يكى از حساس‌ترين و اصلى‌ترين دوران رشد و تكوين شخصيت انسانى به شمار آمد. از اين رو، خانواده به عنوان اولين و مهم‌ترين محيط اجتماعى تاثير گذار بر روند تربيتى و اجتماعى كردن كودك مورد توجه خاص قرار گرفت. اين گونه بود كه خشونت عليه كودكان در محيط خانواده، به عنوان يكى از معضلات حاد و پنهان در دهه هاى اخير، مركز توجه بسيارى از دست اندركاران امور كودكان و پژوهش گران قرار گرفته است.

تاريخچه

مقاله «سندروم كودك كتك خورده»، از هنرى كوپ در سال ١٩٦٢، نقطه آغاز توجه بر خشونت عليه كودكان بود. پس از گذشت شش سال از انتشار اين مقاله، قانونى مبنى بر الزام گزارش موارد آسيب رسانى به كودكان توسط پزشكان در ٥٠ ايالت تصويب شد. تحقيقات و پژوهش‌هاى بعدى بيان گر دو نكته بسيار مهم و اساسى بود.

نخست آن كه: على رغم تفاوت در اشكال بروز خشونت و نيز ميزان گستردگى آن در خانواده هاى مختلف و جوامع گوناگون، خشونت عليه كودكان معضلى عمومى - جهانى است. در سال ١٩٨٥، طى يك بررسى بر روى ٢٢٣ خانواده در آمريكا، نشان داده شد كه ٨٩ درصد از والدين، فرزندان ٣ ساله خود را تنبيه بدنى كرده‌اند. بر اساس يك تحقيق دولتى در انگلستان به سال ١٩٩٥، از هر ٦ كودك يك نفر مورد تنبيه شديد بدنى قرار گرفته است. در سال ١٩٩٤، سه ميليون سوء رفتار با كودكان به آژانس خدمات اجتماعى در آمريكا گزارش شده كه يك ميليون آن به اثبات رسيده است. سالانه ٢ تا ٤ هزار مورد سوء استفاده جنسى نيز گزارش گرديده است. بر اساس گزارش «كميسيون كودكان و خشونت بنياد گولينكمان» در لندن، به سال ١٩٩٥، سالانه از هر هزار كودك ٧٧٠ نفر مورد تنبيه بدنى، ٥٨٠ مورد زورگويى در مدرسه، و ٣٣٠ نفر مورد تهاجم بيرون از خانه، واقع شده‌اند.

در سال ١٩٩٣ طى يك بررسى در منطقه اونتاريو كانادا، ٦٨٣/٤٦ مورد بدرفتارى با كودكان گزارش شده است. يعنى ٢١ كودك در هر هزار نفر. هم چنين پژوهش ها نشان مى‌دهند كه بر خلاف پيشرفت‌هاى علمى و تكنولوژيكى كه مى‌بايد در جهت بهينه كردن زندگى - به ويژه در راستاى اقدامات حمايتى و محافظتى اقشار آسيب پذير از جمله زنان و كودكان - به كار گرفته شود، روند خشونت عليه كودكان رو به افزايش است. در سال ١٩٩٤ در آفريقاى جنوبى، ٩١١/٢٢ مورد خشونت عليه كودك گزارش شده كه نسبت به سال ١٩٩٣، ٣٦ درصد افزايش داشته است. تجاوز به كودكان نيز در همين سال، ٧/٦٢ درصد افزايش يافته است. طبق گزارش لودويك و كورنبرگ به سال ١٩٩٢، ميزان آزار كودكان در آمريكا از سال ١٩٦٧ لغايت ١٩٨٣ هر ساله افزايش داشته است. در طول اين مدت، ٥٠ هزار كودك به دست والدين خود به قتل رسيده و بيش از ٢٥ ميليون كودك مورد آزار و بى توجهى قرار گرفته‌اند. و اين در حالى است كه همواره آمار واقعى چندين برابر آمار رسمى و دولتى است. چنان كه يك بررسى عميق ملى در ايالات متحده در سال ١٩٩٤ بر روى نمونه وسيعى از كودكان ١٠ تا ١٦ ساله كه از طريق تلفن انجام شده نشان داد كه نرخ تجاوز به عنف، پنج برابر آمار رسمى است. اگر چه فاكتورهايى از قبيل ارتقاى آگاهى مردم و نيز احساس مسئوليت نسبت به گزارش خشونت عليه كودكان، بهبود كيفى روش‌هاى ثبت و تعيين استانداردهايى جهت آسيب ديدگى اجتماعى، در افزايش آمار تاثير داشته است.

نكته دوم آن كه: بر خلاف نگرش و باور عمومى مبنى بر ايمن بودن، سالم بودن، و صميمى بودن محيط خانواده به عنوان محلى جهت آموزش و حمايت از اعضاى خود، بيش‌ترين خشونت و آسيب به زنان و كودكان در محيط خانواده اعمال مى‌شود. پژوهش گران در دهه ٦٠ و ٧٠ ميلادى، با تمركز بر مناسبات واقعى درون خانواده و تاكيد بر چگونگى اعمال خشونت در آن به نتايجى حيرت برانگيز دست يافتند. و آن اين كه، خشونت عليه كودكان مختص خانواده هاى بحرانى، نابسامان و از هم گسيخته نبوده و به طبقه اجتماعى خاصى نيز تعلق ندارد.

در پى اين پژوهش‌ها و به ويژه به دنبال جنبش‌هاى اجتماعى زنان و كودكان بود كه تفكيك حوزه خصوصى از حوزه عمومى و ممنوعيت دخالت دولت و جامعه در امور خانواده به چالش كشيده شد؛ چرا كه احتمال انواع آسيب رسانى، از جمله قتل، آزار و تجاوز جنسى، ربودن، تحميل اعتقادات و باورهاى ارتجاعى و عادات و سنت‌هاى تحقيرآميز، و خشونت دهنى توسط اعضاى خانواده بيش از افراد بيگانه به زنان و كودكان اعمال مى‌شود. اگر چه بسيارى از پژوهش‌هاى تاريخى نشان داده است كه خانواده را نمى‌توان به عنوان يك نهاد طبيعى، بلكه مى‌بايد در جايگاه تاريخى خود مورد بررسى قرار داد.

پيشينه و مباني نظري اشتياق شغلي

۲ بازديد
پيشينه و مباني نظري اشتياق شغلي
دسته بندي علوم انساني
بازديد ها 0
فرمت فايل docx
حجم فايل 52 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 52
پيشينه و مباني نظري اشتياق شغلي

فروشنده فايل

كد كاربري 635
كاربر

پيشينه و مباني نظري اشتياق شغلي

توضيحات: فصل دوم مقاله كارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)

همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو مقاله

توضيحات نظري كامل در مورد متغير

پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه

رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب

منبع :

تحقيق خصوصيات رواني تحت تأثير عوامل ژنتيك

۲ بازديد
تحقيق خصوصيات رواني تحت تأثير عوامل ژنتيك
دسته بندي روانشناسي و روانپزشكي
بازديد ها 0
فرمت فايل doc
حجم فايل 6 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 9
تحقيق خصوصيات رواني تحت تأثير عوامل ژنتيك

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

بسياري از خصوصيات رواني تحت تأثير عوامل ژنتيك قرار دارند.

 

تحقيق خلاقيت در زندگي

۲ بازديد
تحقيق خلاقيت در زندگي
دسته بندي روانشناسي و روانپزشكي
بازديد ها 0
فرمت فايل doc
حجم فايل 115 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 41
تحقيق خلاقيت در زندگي

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

خلاقيت در زندگي

پيوسته اين سوال مطرح است كه چرا كشوري پيشرفت كرده در حالي كه كشور مشابه كه از نظر منابع اوليه و امكانات بهره وري داراي شرايط بهتري بوده، عقب مانده است. چه عامل مهمي در شرايط مشابه باعث پيشرفت و موفقيت بعضي (كشور - گروه - فرد) و باعث عقب ماندگـي و عملكـرد ناصحيح بعضي ديگـر مــي شود؟

در سالهاي اخير، تلاشهاي وسيعي به وسيله بسياري از سازمانها براي ترغيب افراد خود به خلاقيت و نوآوري انجام گرفته است. در اين مقاله مفهوم و جايگاه خلاقيت و نوآوري شرايط ايجاد اين مولفه ها و هم چنين ويژگيهاي افراد و سازمانهاي خلاق و نوآور تبيين شده است. با بهره جويي از فنون خلاقيت و نوآوري خواهيم توانست به طريقي كارآمد و اثربخش به اهداف خود برسيم و سازمان و جامعه اي توسعه يافته و پيشرو داشته باشيم.

خلاقيت و نوآوري لازمه و پيش درآمد توسعه و پيشرفت و تعالي يك سازمـان و جامعه است و آگاهي از فنون و تكنيك هاي آن ضرورتي اجتناب ناپذير براي مديران، دانشجويان، پژوهشگران و علاقه مندان به اين رشته است.

مقدمه
امروزه ثبات در محيط كار، جاي خود را به بي ثباتي و عدم اطمينان داده است و صنايع سنتي و قديمي كه جاي خود را به انواع جديد و توسعه يافته آن داده است. فرصتي براي استفاده از مهارتهاي قديمي نمي گذارد و در حقيقت آينده را با تهديدات و فرصتها مواجه ساخته است، زيرا هر اختراع و نوآوري، تغييري را پديد مي آورد كه مي تواند به نوبه خود فرصتي را براي كساني به وجود آورد كه بتوانند از اين فرصت استفاده بهينه كنند.

موسسات و سازمانهاي توليدي و خدماتي بايد اين امر مهم را تشخيص داده و به طور مداوم، كالاها و خدمات جديد را ارائه دهند، يا در جهت بهبود آن بكوشند. خلاقيت و نوآوري باتوجه به ماهيتش بر ناشناخته ها دلالت دارد و با خود ريسك را به همراه مي آورد كه البته ممكن است نتايج رضايت بخشي را باتوجه به مقادير سرمايه گذاري شده در آن، به وجود نياورد. باوجود اين، قصور سرمايه گذاري در ايجاد آن ممكن است شرايط خاصي را فراهم آورد كه به ناكامي سازمان منجر شود. از اين رو محققان و نظريه پردازان بسياري بر اهميت توجه به اين موضوع تاكيد كرده اند. به طور نمونه شومپتر (SHUMPTER)به عنوان يكي از اولين پيشگامان، اهميت اين مسئله را براي موفقيت موسسات و به طور كلي تاثير آن بر روي كل جامعه متذكر گرديده است.

مفهوم و جايگاه خلاقيت و نوآوري
تحقيق در مورد خلاقيت و عناصر تشكيل دهنده آن، بيش از يك قرن پيش توسط دانشمندان علوم اجتماعي شروع شد، ولي انگيزه اساسي براي پژوهش بيشتر در سال 1950 توسط گيلفورد ايجاد گرديد. گيلفورد (GUILFORD) خلاقيت را با تفكر واگرا (دست يافتن به رهيافتهاي جديد براي حل مسائل) در مقابل تفكر همگرا (دست يافتن به پاسخ صحيح) مترادف مي دانست. (شهرآراي - مدني پور، 1375، ص 39)

لوتانز (1992): استاد رفتار سازماني، خلاقيت را به وجود آوردن تلفيقي از انديشه ها و رهيافتهاي افراد و يا گروهها در يك روش جديد، تعريف كرده است. بارزمن خلاقيت را فرآيند شناختي از به وجود آمدن يك ايده، مفهوم، كالا يا كشفي بديع مي داند. (همان منبع، ص 39)

خلاقيت همچون عدالت، دموكراسي و آزادي براي افراد داراي معاني مختلف است ولي يك عامل مشترك در تمام خلاقيتها اين است كه خلاقيت هميشه عبارتست از پرداختن به عوامل جديدي كه عامل خلاقيت در آنها موجود بوده و به عنوان مجموع ميراث فرهنگي عمل مي كنند ولي آنچه كه تازه است تركيب اين عوامل در الگويي جديد است (جك هالوران - دوگلاس نبتون، 1992) تلاشهاي خلاقيت وسيله اي براي نوآوري است. خلاقيت بيشتر يك فعاليت فكري و ذهني است و نوآوري بيشتر جنبه عملي دارد و در حقيقت محصول نهايي عمل خلاقيت است. (فرنوديان، 1370، ص 6)

نوآوري مهارتي است كه با بسياري همكاريهاي ديگر همراه است. نوآوري به دگرگونيهاي عمده در زمينه پيشرفتهاي تكنولوژيك يا ارائه تازه ترين مفاهيم مديريت يا شيوه هاي توليد، اطلاق مي شود. نوآوري پديده اي واقعاً چشمگير و جنجالي است. نوآوري عموماً پديده اي نادر است كه فقط در عده اي خاص مي توان آن را سراغ گرفت.

هالت (1998): اصطلاح نوآوري را در يك مفهوم وسيع به عنوان فرآيندي براي استفاده از دانش يا اطلاعات مربوط به منظور ايجاد يا معرفي چيزهاي تازه و مفيد به كاربرد، واركينگ (VARKING) نيز توضيح مي دهد كه: نوآوري هر چيز تجديد نظر شده است كه طراحي و به حقيقت درآمده باشد و موقعيت سازمان را در مقابل رقبا مستحكم كند و نيز يك برتري رقابتي بلندمدت را ميسر سازد. به عبارتي نوآوري خلق چيز جديدي است كه يك هدف معين را دنبال و به اجرا رساند.

بنابراين، در يك تعريف كلي مي توان نوآوري را به عنوان هر ايده اي جديد نسبت به يك سازمان و يا يك صنعت و يا يك ملت و يا در جهان تعريف كرد. (خداداد حسيني، 1378، ص48)

تفاوت خلاقيت و نوآوري
اگرچه واژه خلاقيت با نوآوري به طور مترادف استفاده مي شود اما غالب محققان معتقدند كه دو اصطلاح نوآوري و خلاقيت بايد به طور جدا مدنظر قرار گيرند، چرا كه داراي معاني و تعاريف جداگانه اي هستند (مهر، 1969). خلاقيت اشاره به آوردن چيزي جديد به مرحله وجود دارد، در حالي كه نوآوري دلالت برآوردن چيزي جديد به مرحله استفاده دارد. (ديويس، 1969) همچنين (رزنفلد و سروو، 1990) ماهيت خلاقيت يا اختراع را از نوآوري به وسيله معادله زير تفكيك كردند:

انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوري
در معادله نوآوري فوق، كلمه مفهوم اشاره بر ايده اي است كه باتوجه به چهارچوب مرجعي آن فرد، دپارتمان، سازمان و يا يك دانش انباشته شده جديد است. كلمه اختراع اشاره به هر ايده اي جديد است كه به حقيقت رسيده باشد، كلمه انتفاع بر به دست آوردن حداكثر استفاده از يك اختراع دلالت دارد.

در مورد نوآوري و تغيير نيز، تفاوتهايي وجود دارد (كتزوكان، 1978). براي مثال تغيير مي تواند به بهبود رضايت شغلي يك فرد اطلاق شود، در حالي كه نوآوري نتيجه و تاثيري بيش از يك فرد را در بر مي گيرد و تاثير آن، وراي دپارتمان ايجاد كننده آن است (لارسن، 1993). در تحقيق ديگري در مورد تغيير تكنيك (كنن، 1967) بيان كرد كه تغيير ايجاد هرچيزي است كه با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوري ايجاد ايده هايي است كه براي سازمان جديد است. از اين رو، تمام نوآوريها مي توانند منعكس كننده يك تغيير باشند، در حالي كه تمام تغييرها، نوآوري نيستند. تغيير نتيجه اي از فرآيند خلاقيت و نوآوري است. در اين راستا، وبر و دستيارانش ارتباط ميان خلاقيت، نوآوري و تغيير را به شكل شماره يك ترسيم كردند: نظرات بسياري در مورد ماهيت و تفاوتهاي اساسي اين واژه ها ابراز شده، نويسندگاني نيز معتقدند كه:



- خلاقيت به معناي توانايي تركيب ايده ها در يك روش منحصر به فرد يا ايجاد پيوستگي بين ايده هاست. (رابينز، 1991)
- خلاقيت عبارت است از به كارگيري توانائيهاي ذهني براي ايجاد يك فكر يا مفهوم جديد. (رضائيان، 1373)
- نوآوري فرايند اخذ ايده خلاق و تبديل آن به محصول، خدمات و روشهاي جديد عمليات است. (رابينز، 1991)
- نوآوري عبارت است از عملي و كاربردي ساختن افكار و انديشه هاي نو ناشي از خلاقيت، به عبارت ديگر، در خلاقيت اطلاعات به دست مي آيد و در نوآوري، آن اطلاعات به صورتهاي گوناگون عرضه مـــــي شود. (رابينز، 1991) - تغيير ايجاد هرچيزي است كه با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوري اتخاذ ايده هايي است كه براي سازمان جديد است. بنابراين، تمام نوآوريها منعكس كننده يك تغييرند اما تمام تغييرها، نوآوري نيستند. (ريچارد، ال، داف، 1992)

- تغيير سازماني به عنوان اتخاذ يك فكـر يا رفتار جديد به وسيله سازمان مشخص مــــــي شود، اما نوآوري سازمان اتخاذ يك ايده يا رفتار است كه براي نوع وضعيت، سازمان، بازار و محيط كلي سازمان جديد است. اولين سازماني كه اين ايــده را معرفي مي كند به عنوان نوآور در نظر گرفته مي شود و سازماني كه كپي مي كند يك تغيير را اتخاذ كرده است. (منبع اخير) براساس اين تعاريف، خلاقيت لازمه نوآوري است. تحقق نوجويي وابسته به خلاقيت است. اگرچه در عمل نمي توان اين دو را از هم متمايز ساخت ولي مي توان تصور كرد كه خلاقيت بستر رشد و پيدايي نوآوريهاست. خلاقيت پيدايي و توليد يك انديشه و فكر نو است در حالي كه نوآوري عملي ساختن آن انديشه و فكر است. از خلاقيت تا نوآوري غالباً راهي طولاني در پيش است و تا انديشـه اي نو به صورت محصولي يا خدمتي جديد درآيد زماني طولاني مي گذرد و تلاشها و كوششهاي بسيار به عمل مي آيد. گاهي ايده و انديشه اي نو از ذهن فرد مي تراود و در سالهاي بعد آن انديشه نو به وسيله فرد ديگري به صورت نوآوري در محصول يا خدمت متجلي مــــــي گردد. (الـوانـــي، 1372، ص 223-224)

خلاقيت اشاره به قدرت ايجاد انديشه هاي نو دارد و نوآوري به معناي كاربردي ساختن آن افكار نو و تازه است. (آقايي، 1377، ص26) به طور خلاصه با درنظر گرفتن نظريات فوق مي توان چنين نتيجه گرفت كه خلاقيت اشاره به آوردن چيزي جديد به مرحله وجود داشته و يا به عبارتي به معناي دلالت بر «پيداكردن» چيزهاي جديد است هرچند كه ممكن است به مرحله استفاده در نيايد. نوآوري به عنوان هر ايده جديدي است كه در برگيرنده توسعه يك محصول، خدمات يا فرآيند مـــــي گردد كه ممكن است نسبت به يك سازمان، يك صنعت، يا ملت و يا جهان جديد باشد. اين نوآوريها به تغيير و انطبـاق بهتر سازمان با ايــده هاي جديد منجر مي شود.

فرآيند خلاقيت و نوآوري
مراحل خلاقيت ممكن است به فعاليت قوه درك و خرد انسان، يا مراحل مجزا ولي به هم پيوسته تعريف شود كه انسان را به رهيافتهايي هدايت كند. نويسندگان و صاحب نظران اين مراحل را به گونه هاي مختلف مطرح كرده اند. فرآيند خلاقيت به ترتيب در برگيرنده مراحل روبرو شدن با ايده يا مشكل، شدت روبروشدن و رابطه روبروشدن با محيط است كه فرد خلاق را احاطه كرده است.

(اتريك، 1974) از صاحب نظران مديريت، فرآيند خلاقيت را از انديشه تا عمل به سه مرحله: به وجود آوردن انديشه، پرورش انديشه و به كارگيري انديشه تقسيم كرده است.

(آلبرشت، 1987) مراحل خلاقيت عملي و قابل اجراتري را كه از پنج مرحله تشكيل شده است، پيشنهاد مي كند اين مراحل به ترتيب عبارتند از: جذب اطلاعات، الهام، آزمون، پالايش و عرضه.

آلبرشت معتقد است كه شخص خلاق، اطلاعات پيرامون خود را جذب مي كند و براي بررسي مسائل، رهيافتهاي مختلفي را مورد بررسي قرار مي دهد. زماني كه ذهن فرد خلاق از اطلاعات خام انباشته شد، به طور غيرقابل محسوس شروع به كار مي كند و پس از تجزيه و تحليل و تركيب اطلاعات، رهيافتي براي مسئله ارائه مي كند. (شهرآراي، مدني پور، 1375، ص 41)

تكنيك هاي خلاقيت و نوآوري
براي اينكه خلاقيتي ايجاد و پرورش يابد بايستي فنون و تكنيك هايي رعايت گردد. محققان مختلف فنوني را ذكر كرده اند كه به مهمترين آنها اشاره مي شود:

1 - يورش فكري(BRAIN STORMING) يا طوفان مغزي: اين تكنيك را نخستين بار دكتر الكس، اس، اسبورن مطرح كرد و چنان مورد استفاده واستقبال مردم و سازمانها در غرب قرار گرفته كه جزئي از زندگي آنها شده است، يورش فكري در واژه نامه بين المللي وبستر چنين تعريف شده است:

اجراي يك تكنيك گردهمايي كه از طريق آن گروهي مي كوشند راه حلي براي يك مسئله بخصوص با انباشتن تمام ايده هايي كه در جا به وسيله اعضا ارائه مي گردد بيابند. (آقايي، 1377، ص 119) يعني هيچ انتقـادي از هيچ ايده اي جايز نيست. به هر ايده اي هرچند نامربوط خوش آمد گفته مي شود.
هرچه تعداد ايده ها بيشتر باشد بهتر است. كيفيت ايده ها بعـداً مورد توجه قرار مي گيرد افـراد به تركيـب كردن ايده ها تشويق مي شوند و از آنها خواسته مي شود كه نسبت به ايده هاي ديگران اشراف پيدا كنند.
2 - الگوبرداري از طبيعت(BIONICS) : يكي از تكنيك هاي خلاقيت و نوآوري كه در ابداعات فني كاربرد گسترده و موفقي داشته تكنيك تقليد و الگوبرداري از طبيعت است. ابداعاتي كه در زمينه علم ارتباطات و كنترل در دهه هاي اخير شكل گرفته اند. برنامه ريزي هاي رايانه و موضوع هوش مصنوعي همه با الگوبرداري و تقليد از فعاليتهاي مغز آدمي انجام شده اند و روند فعاليتها به گونه اي است كه در آينده با ادامه اين كار فنون و ابزارهاي بديع و جديدي ساخته خواهند شد. (منبع اخير، ص 126-127)

3 - تكنيك گروه اسمي (NOMINAL GROUPING) : گروه اسمي نام تكنيكي است كه نيز تا حدودي در صنعت رواج يافته است. فرآيند تصميم گيري متشكل از پنج مرحله است:

اعضاء گروه در يك ميز جمع مي شوند و موضوع تصميم گيري به صورت كتبي به هريك از اعضا داده مي شود و آنها چگونگي حل مسئله را مي نويسند؛
هريك از اعضا به نوبه، يك عقيده را به گروه ارائه مي دهد؛ عقايد ثبت شده در گروه به بحث گـذارده مـي شود تا مفاهيم براي ارزيابي روشن تر و كامل تر شود؛
هر يك از اعضاء مستقلاً و مخفيانه عقايد را درجه بندي مي كنند‍؛ ! تصميم گروه آن تصميمي خواهد بود كه در مجموع بيشترين امتياز را به دست آورده باشد. (دالكي، 1969، ص 143)

شرايط ايجاد خلاقيت و نوآوري
نويسندگان مختلف شرايط و زمينه هاي متفاوتي را براي بروز خلاقيت در نظر دارند به هرحال راههاي عمده اي كه مي تواند محرك خلاقيت باشد، عبارتند از:

1 - فضاي خلاق: يكي از راههاي مهم ظهور نوآوري به وجود آوردن فضاي محرك خلاقيت است. بدين معني كه مديريت بايد هميشه آماده شنيدن ايده هاي جديد از هركس در سازمان باشد. در واقع سازمان بايد در جستجوي اين گونــه فكرها باشد و تنها منتظـر ارائه انديشه جديد نماند. به كارگيري سيستم مديريت استعداد (TALENT MANAGEMENT SYSTEM = TMS) ابزار موثري در سازمان به شمار مي رود. مديران با بـه كارگيري اين ابزار مي توانند مهارتهاي كاركنان مستعد را به طرز صحيحي گسترش دهند. ممكن است شما باافراد مستعد زيادي برخورد كنيد كه در سازماني مشغول بكارند ولي نمي توانند نتايج قابل توجهي توليد كنند. اين به خاطر فقدان سيستم مديريت استعداد مناسب روي مي دهد. سيستم مديريت استعداد چهار عنصر دارد: جذب استعدادها - حفظ استعدادها - اداره و مديريت استعدادها - كشف كردن استعدادها.

2 - دادن وقت براي خلاقيت: موسسات براي اين منظور مي توانند دفتر مخصوصي را به هريك از كاركناني كه شايستگي لازم را دارند اختصاص دهند.
3 - برقراري سيستم پيشنهادات: يكي از روشهاي ترغيب خلاقيت برقراري سيستم دريافت پيشنهادات است بدين ترتيب روشي براي ارائه پيشنهادات فراهم مي شود.

4 - ايجاد واحد مخصوص خلاقيت: گاهي گروه خاصي از كاركنان براي نوآوري و خلاقيت استخدام مي شوند و در بعضي از سازمانها اين گروه را واحد تحقيق و توسعه مي نامند. اين گونه واحدها وقتشان را صرف يافتن ايده هاي جديد براي ارائه خدمات يا ساختن محصول، فناوري مي كنند و گاهي تحقيق محض انجام مي دهند. اين گونه تحقيقات براي پيشرفت دانش بدون تلاش براي يافتن كاربرد فوري آن صورت مي گيرد. البته بعدها اين انديشه هاي محض مي تواند جنبه كاربردي داشته باشد. ولي امروزه تحقيقات كاربردي بيشتر معمول و مورد توجه است. (رضائيان، 1373، ص 51-29)

ويژگيهاي افراد خلاق و نوآور
افراد از نظر خلاقيت متفاوت اند. كسي كه زندگي خلاق دارد، احساس توانمندي را در خود پرورش مي دهد، با مهر و محبت ناكاميها را مي پذيرد و نيروهايش را در راه تحقق اهدافي كه دارد بسيج مي كند.

ايام گرانبهاي عمر را به بطالت تباه نمـــــي كند، خوب مي داند كه بيكاري و وقت گذراني به فراغت پرداختن بيش از اندازه اسباب تكدر خاطر مي شود.
انسان خلاق دلبسته ماديات نيست. اتومبيلهاي گــران قيمت و لباسهاي فاخر و خانه هاي مجلل ممكن است خوب باشند، اما اصل نيستند.
انسان خلاق سعادت را در القاب و زندگي در محلات مشهور و خوش آب و هوا جستجو نمي كند.

انسان خلاق از سرگرميهاي انفعالي فاصله مي گيرد. از انگاره هاي انفعالي حذر مي كند و علاقه مند و بانشاط در جهت هدفهايش گام بر مي دارد. به قدري محو زندگي است كه فرصتي براي خودخواهي پيدا نمي كند و جان كلام آنكه، مشتاق و هدف گراست. احساس جواني دائم دارد، احساسي كه همه به آن نياز دارند متاسفانه اغلب از آن محروم هستند.

اگر چنين است زمان برنامه ريزي است، زمان ايجاد تصوير ذهني سالمي است كه اساس زندگي خلاق است، زمان شروع و شروع هرگز دير نيست. (مالتز، ص 213-212)

ويژگي سازمانهاي خلاق و نوآور سازمانها و شركتها بر برهه اي از زمان كه تحت عناوين مختلف از جمله عصر دانش،عصر فراصنعتي، عصر جامعه اطلاعاتي، عصر سرعت و بالاخره عصر خلاقيت و نوآوري مطرح شده است. خود را در جهت مديريت تغييرات شتابان و دگرگونيهاي ژرف جهاني آماده مي سازند. به گونه اي كه خلاقيت و نوآوري به عنوان اصلي اساسي از عوامل مهم بقاي سازمانها و شركتهاي جوان پذيرفته شده است. براساس اين استدلال، كشورهاي پيشرفته بر آموزش خلاقيت تاكيد بسيار كرده ودر اين راستا در انتخاب افراد خلاق، نوآور و آينده نگر، كه رهيافتهاي بديع و خلاق براي مسائل پيچيده ارائه كنند توجه خاص مبذول داشته اند.

سازمانهاي خلاق خصوصيات ويژه اي را دارا هستند. مهمترين ويژگي اين سازمانها انعطاف پذيري آنها در رويارويي با بحرانهايي است كه غالباً ناشي از رقابتهاي اقتصادي است. يكي از دلايل معرفي نظريه اقتضايي مديريت، تاكيـد بر اين موضــوع دارد. سازمانهاي انعطاف پذير با مسائل و تنگناها برخورد منطقي و محققانه داشته، در صورت نياز به تغيير و تحول، پس از بررسي دقيق و عالمانه، آن را اعمال مي كنند. ساختار خلاق، نمـايانگر روابط واحدهاي آن و نشـــان دهنده ميــزان انعـطاف پذيري آن است. سازمانهايي كه داراي ساختار غيرقابل انعطاف باشند، براي ايجاد همكاري و وحدت در دوران بحران، دچار آشفتگي مــــي شوند.

نگرش جديد ديگري تحت عنوان نگرش مديريت بر مبناي انتظارات(MANAGEMENT BASE EXPECTED = MBE) مطرح شده كه سعي در توسعه انتظارات والاي انساني دارد. اين نگرش برتر و والاتر از ساير نگرشهاست، زيرا به جاي تاكيد بر عناصر عقلايي و عيني مديريت، بر عنصر انساني تكيه مي كند، چون با اين نگرش مدير تشويق مي شود تا امر هدايت و رهبري را براساس انتظارات انجام دهد. كليه طرحهاي سازنده، اقدامات و عمليات از انتظارات سرچشمه مي گيرند. (جئون باتن، 1981)

نتيجه گيري
ايده هاي جديد، بـاانديشيدن به دست مــي آيد. كه در آن ذهن به طور عميق با يك مسئله درگير مي شود و به تجسم آن مي پردازد و با حذف و يا تركيب واقعيتهاي موجود، به روشن شدن فكر جديد كمك مي كند. بينشي كه بــــدين ترتيب حاصل مي شود، قوه تصور را در يافتن فكرهاي جديد تغذيه مي كند. منشاء فكـــر جديد، قوه تصور و تخيل است نه قدرت منطقي بشـر. سرنخهاي مختلفـي كه به دست مي آيد، مورد ارزيابي قرار گرفته و به هم ربط داده مي شود تا بهترين فكر به دست آيد.

افكار بشري با يكديگر ارتباط دارند و بافت به هم پيوسته اي را تشكيل مي دهند به همين دليل قدرت تداعي در ايجاد و ظهور يك فكر جديد بسيار كارساز و موثر است.

به طور كلي، وجود محيط خلاق از مهمترين عوامل رشد خلاقيت است. در محيط نامطلوب براي پرورش خلاقيت از انديشه هاي جديد و نو بيشتر انتقاد مي شود و تمايلات دگرگوني و تغيير با مقاومت و ممانعت تقابل مي كنند.

يكي از روشهاي مهم متبلوركردن خلاقيت به وجودآوردن فضاي محرك، مستعد و به طور كلي خلاق است، بدين گونه كه مسئولان ســـــازمان بايد به طــور مستمر آمادگي شنيدن انديشه هاي بديع و نــوين را داشته باشند و نظرات جديد و ارائه راههاي تازه را تقويت كنند. متاسفانه بسياري از مـــديران نمي توانند چنين جوي را در سازمان خود بپذيرند. آنها نمي توانند فرآيند مستمر تغيير، كه لازمه خلاقيت هست، به صورت دائم تحمل كنند.

باتوجه به اينكه تاكيد اصلي در اين مقاله بر مولفه خلاقيت و نوآوري بوده است. در اين راستا تلاش شده تا ضمن بيان خلاصه اي از اهميت مسئله خلاقيت و نوآوري در توسعه، رشد و بقاي سازمانها، مباحث مورد نظر مورد بررسي قرار گيرد.

پس براي موفقيت:

۱ - از كارهاي غير مهم صرف نظر كنيد.

۲ - كارها را اولويت بندي كنيد.

۳ - راهزنان وقت را بشناسيد.

۴ - راههاي ايجاد وقت را ياد بگيريد.

 

آيا خلاقيت را مي توان آموزش‌‏‎ داد؟

۲ بازديد
آيا خلاقيت را مي توان آموزش‌‏‎ داد؟
دسته بندي روانشناسي و روانپزشكي
بازديد ها 0
فرمت فايل doc
حجم فايل 10 كيلو بايت
تعداد صفحات فايل 5
آيا خلاقيت را مي توان آموزش‌‏‎ داد؟

فروشنده فايل

كد كاربري 1079
كاربر

آيا خلاقيت را مي توان آموزش‌‏ داد؟

درسطح‌گسترده خلاقيت‌‏‎ عمومي‌‏‎ تاتوانائيهاي‌‏‎ مي‌شود‏‎ سعي‌‏‎ همگاني‌‏‎ آموزش‌‏‎ در‏‎
سختي‌ها‏‎ تابا‏‎ مي‌دهد‏‎ را‏‎ اين‌قابليت‌‏‎ افراد‏‎ مثلابه‌‏‎ گيرد‏‎ قرار‏‎ تقويت‌‏‎ مورد‏‎
اجتماعي‌‏‎ مي‌كندروابط‏‎ كمك‌‏‎ اجتماعي‌‏‎ سطح‌‏‎ در‏‎ برخوردكنند‏‎ شايسته‌اي‌‏‎ نحو‏‎ به‌‏‎
بين‌‏‎ روابطمناسب‏‎ برقراري‌‏‎ به‌‏‎ كمك‌‏‎ نيز‏‎ درخانواده‌‏‎ و‏‎ بفهمند‏‎ بهتر‏‎ را‏‎
.مي‌نمايد‏‎ خانواده‌‏‎ افراد‏‎


داشته‌است‌‏‎ وجود‏‎ روان‌شناسي‌‏‎ صاحبنظران‌‏‎ نزد‏‎ سوال‌‏‎ اين‌‏‎ همواره‌‏‎ ديرباز‏‎ از‏‎
به‌‏‎ پاسخ‌‏‎ در‏‎ ياخير؟‏‎ هست‌‏‎ آدميان‌‏‎ بين‌‏‎ مشترك‌‏‎ يك‌صفت‌‏‎ خلاقيت‌‏‎ توانائي‌‏‎ آيا‏‎ كه‌‏‎
خلاقيت‌‏‎ توانائي‌‏‎ كه‌‏‎ معتقدهستند‏‎ معاصر‏‎ نظريه‌پردازان‌‏‎ برخي‌از‏‎ سوال‌‏‎ اين‌‏‎
از‏‎ آنها‏‎ بقيه‌‏‎ و‏‎ است‌‏‎ شده‌‏‎ نهاده‌‏‎ وديعه‌‏‎ به‌‏‎ انسانها‏‎ از‏‎ عده‌اي‌‏‎ نزد‏‎ فقط‏‎
نظريه‌پردازان‌‏‎ از‏‎ ديگر‏‎ برخي‌‏‎ اما‏‎هستند‏‎ بي‌بهره‌‏‎ الهي‌‏‎ بزرگ‌‏‎ نعمت‌‏‎ اين‌‏‎
نزد‏‎ استعدادها‏‎ و‏‎ توانائي‌ها‏‎ ساير‏‎ همچون‌‏‎ خلاقيت‌‏‎ توانائي‌‏‎ كه‌‏‎ هستند‏‎ معتقد‏‎
همه‌‏‎ ديگر‏‎ به‌عبارت‌‏‎ دارد ، ‏‎ وجود‏‎ مختلف‌‏‎ درجات‌‏‎ با‏‎ ولي‌‏‎ انسانها‏‎ تمامي‌‏‎
ديگر‏‎ فرد‏‎ به‌‏‎ فردي‌‏‎ از‏‎ آن‌‏‎ مقدار‏‎ اما‏‎ هستند‏‎ استعداد‏‎ اين‌‏‎ صاحب‏‎ انسانها‏‎
و‏‎ مي‌كند‏‎ تائيد‏‎ را‏‎ ادعاي‌فوق‌‏‎ صحت‌‏‎ تحقيقات‌‏‎ امروزه‌ ،